آخرين باري که يادم مياد داشتم گيتار ميزدمو ميخوندم يادمه وقتي بود که يکي اومده بود تو خونه من که بهم بگه دوستم داره ولي براي اينکه وانمود کنه بهم اهميت نميدخ رو مبل خونم خودشو زده بود به خواب و مثلا داشت بهم بي محلي ميکرد...منهم براي اينکه بهش بگم همه دنيا هم بهم بي محلي کنن با گيتارم حرف براي گفتن زياد دارم يا به عبارتي "هميني که هست" وبهش حالي کنم که تا خودشو لوس ميکنه من هم خومو با يه چيزاي غير از اون سرگرم ميکنم گيتارمو برداشته بودمو صداي نکرمو ول داده بودم تو خونه!
پريشب رفتم گيتارمو بعد از مدتها از تو جعبش در آوردم و زدم زير آواز...
دونه دونه شروع کردم به زدن آهنگهايي که بلد بودم...
حال عجيبي داشتم...احساس مهربوني ميکردم...احساس ميکردم آدم مهمي هستم...
رازهاي زيادي رو تو زندگيم نگه داشتن ولي نميدونم چرا تازه الان احساس ميکردم حد اقل براي بعضي ها آدم قابل اطميناني هستم...
اول "ميدوني دل اسيره" رو خوندم:
ميدوني دل اسيره...
اسيره تا بميره...
ميدوني بدون تو...
دلم آروم نگيره...
تموم که شد ديدم از اتاق بغلي صداي کف زدن مياد...
بعد آهنگ Dust in the Wind مال گروه Kansas رو خوندم...
Everything is dust in the win....
All we are is dust in the win...
عجب اجرائي شد...بعد از اين همه مدت باورم نميشد اينقدر با احساس و خوب بخونم...
اينو که خوندم ديدم از پشت در اتاقم صداي همهمه مياد درو باز کردم ديدم دو سه تا از همسايه ها اومدن پشت در و دارن ميکن :"دوباره ...دوباره"
بعد آهنگ Bed of Roses رو خوندم...
When you close your eyes
know I'll be thinking about you
while my mistress she calls me
to stand in her spotlight again
tonite I won't be alone
but you know tha don't mean I'm not lonely
I've got nothing to prove
for its you that I'd die to defend
واي ببين چه کردم... زنگ در خونمه...30-40 نفر از همسايه ها ميگن بابا بيا بيرون بشين بخون ما هم يه حالي بکنيم...
آهنگ بعدي مال Judas Priest بود
It's been a lifetime since I found someone
Since I found someone who would stay
I've waited too long, and now you're leaving
Oh please don't take it all away
يا ضامن آهو...کجائي ببيني که چيکار دارم ميکنم...
چشم برگردوندم ديدم کوچه پر از آدمه...
همه مست نصفشون دارن بالا پائين ميپرن...
وااااااااااااااي بيا و ببين...
مهندس جون بيا که جهنمه!
بازم Bon Jovi ...
د بيا!...
She'll curse you like a sailor
She'll wound you with her eyes
She always makes it better
But she won't apologize
I know everything about her but don't know her at all
She cries because she's happy
She sings songs when she's mad
Like a stiff drink when you need it
She's good at being bad
And long before you knew her you knew she was the one
اوه اوه شعر هارو داري که ؟
برو تو معني!
آقا سر و از رو گيتار برداشتم ديدم تا چشم کار ميکنه آدم وايساده...
يکي اومد پيشم گفت عمو جون اين گيتارت کلاسيکه صدا نداره بيا با اين گيتار برقي بزن ملت حال کنن...
ديگه ديدم نميشه....
دوباره زدم تو کار Judas Priest آخ که Halford جون نميري الهي!
ولي ديگه ايندفه سنگين زدم يه راست رفتم سراغ Breaking the laws :
There I was completely wasting, out of work and down
all inside it's so frustrating as I drift from town to town
feel as though nobody cares if I live or die
so I might as well begin to put some action in my life
آقا مبتو ميگي سر از پا نميشناختن ديدم داره اوضاع از کنترلم خارج ميشه گفتم يه دونه آروم بزنم...
Hotel California ... ايولا... ملت ديگه داشتن هلاک ميشدن...
کم کم ديگه تک و توک ميشنيدم که ميگفتن "آقا جون مادرت بس کن داريم ميميريم از خوشي!"،"مرگ هرکي دوست داري ديگه تحمل اين همه خوشي براي جنوب کاليفرنيا ممکن نيست..."
من هم براي حسن ختام گيتارو آتيش زدم کوبيدم رو زمين ملت هم هورا کشان رفتن...
فردا منو تو تلوزيون نشون ميدادن و روزنامه ها تيتر زدن که:
"عجيب ترين اعجوبه پر کشمکش و پر طمطراق کاليفرنيا"
"قشنگترين و والاترين ارزشهاي انساني يک گيتاريست گمنام!"
"ديروز چنين گفت زرتشت"
"تبادل فرهنگ غرب و شرق يا نشانه گيري فلب امت آمريکا!"
و خلاصه هزارتا مزخرف ديگه...
امروز همه چي آروم بود...
اومدم برم سراغ گيتارم...
داشتم با خودم فکر ميکردم که هنوزم حال عجيبي دارم...هنوز احساس مهربوني ميکنم...هنوزم احساس ميکنم آدم مهمي هستم...و بعد از دو روز هنوز احساس ميکنم که آدم قابل اطميناني هستم...
مگه نه؟